کدام صنعت بورسی برای سرمایه‌گذاری مناسب است؟!

Industries Analyses in Stock Market
۲۵ دیدگاه
دوره‌های آموزشی

در آکادمی ادیب نیا

در مقاله قبل در مورد عوامل کلان اقتصادی موثر بر تحلیل بنیادی صحبت کردیم. دانستیم که برای تحلیل وضعیت کلی سرمایه‌گذاری در بورس یا سایر بازارها، می‌بایست عواملی همچون رشد اقتصادی کشور، تولید ناخالص داخلی، قیمت‌های جهانی، نرخ ارز و نرخ بهره، تراز جهاری و … را بررسی کنیم. بعد از مرحله تحلیل کلی بازار، یک سرمایه‌گذار باید به دنبال صنعت و یا صنایع بورسی مناسب و رو به رشد برای سرمایه‌گذاری باشد.

اهمیت تحلیل صنایع بورسی از این جا مشخص می‌شود که بسیاری از مواقع سهام یک شرکت ضعیف در یک صنعت خوب، از نظر بازدهی عملکرد بهتری نسبت به سهام یک شرکت خوب در یک صنعت ضعیف دارد. پس می‌توان گفت که اگر وضعیت کلی یک صنعت مناسب نباشد، بهترین شرکت‌های این صنعت هم نمی‌توانند عملکرد مناسبی داشته باشند. در واقع تغییر قیمت سهم‌ها در بورس، معمولا در جهت کل گروه و صنعتی که در آن قرار دارند خواهند بود.

اما سوالی که در این جا مطرح می‌شود این است که “چگونه می‌توان یک صنعت را به صورت بنیادی تحلیل کرد؟!” یا “چه عواملی را در بررسی یک صنعت بورسی باید در نظر گرفت؟!”

در ادامه این مقاله به این سوالات پاسخ خواهیم داد…

کدام صنعت برای سرمایه‌گذاری مناسب است؟!

ده عامل موثر در تحلیل صنایع بورسی

برای بررسی وضعیت کلی یک صنعت و یا صنایع مختلف چندین عامل اساسی وجود دارد. آگاهی از این عوامل و داشتن دید کلی نسبت به آن‌ها به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند که آگاهانه‌ وارد سهام شرکت‌های یک صنعت شوند. پس ما هم ابتدا به معرفی این عوامل می‌پردازیم و سپس به صورت کاربردی نحوه شناسایی صنایع مناسب برای سرمایه‌گذاری را آموزش می‌دهیم.

لذا گام اول، بررسی عوامل مهم مرتبط با صنایع است…

۱- روش قیمت‌گذاری محصولات

اولین عامل در تعیین سودآوری در شرکت‌های تولیدی و خدماتی، قیمت محصولات تولید شده و یا خدمات ارائه شده است. قیمت‌گذاری هر یک از صنایع بورسی ، بسته به شرایط آن صنعت در کشور ما، روش متفاوتی دارد. برای مثال این موضوع در شرکت‌های صادرات محور بر اساس قیمت‌های جهانی تعیین می‌شود. همچنین در شرکت‌هایی که کالاهای اساسی و استراتژیک مانند فولاد و یا مواد غذایی و دارویی تولید می‌کنند، قیمت‌گذاری بر اساس سیاست‌های کلی دولت صورت می‌گیرد.

به طور کلی می‌توان گفت که با توجه به بازار هدف صنایع مختلف، قیمت‌گذاری محصولات به یکی از روش‌های وابسته به قیمت‌های جهانی، قیمت‌گذاری دولتی، میزان عرضه و تفاضا در بازار آزاد و یا ترکیبی از آن‌ها خواهد بود.

۲- میزان عرضه و تقاضا برای محصولات

عرضه و تقاضا برای محصولات و تولیدات یک صنعت، عامل تعیین‌کننده‌ای در مقدار فروش و نرخ فروش است. برای مثال با افزایش قیمت ارز، تمایل برای صادرات در شرکت‌های داروسازی افزایش می‌یابد. به دلیل پایین‌تر بودن قیمت داروهای ایرانی در بازارهای خارجی به خصوص کشورهای همسایه، تقاضا برای این صنعت بالا رفته و منجر به افزایش در مقدار فروش و نرخ فروش محصولات صادراتی آن‌ها خواهد شد. البته توجه کنید که قیمت محصولات دارویی در داخل کشور توسط سازمان‌های دولتی تعیین شده و موضوع ذکر شده تنها در عرضه و تقاضا برای بازارهای صادراتی صدق می‌کند.

۳- انحصاری یا رقابتی بودن صنعت

هر چقدر که رقبا در یک صنعت بورسی کمتر باشند، وضعیت برای آن صنعت مطلوب‌تر است. چرا که به نوعی بازار فروش آن‌ها تضمین شده بوده و در حالت ایده‌آل می‌توانند هر قیمتی را برای محصولات خود تعیین کنند. در این صورت امکان سودآوری نیز برای این شرکت‌ها بیشتر خواهد بود. لذا یک سرمایه‌گذار بنیادی، قبل از ورود به یک صنعت باید شرکت‌ها را از نظر رقابتی یا انحصاری بودن بسنجد.

البته در صورت ورود رقبای جدید به بازار احتمال کاهش میزان انحصار وجود دارد. اما همواره شرکت‌هایی که در ارائه و تولید محصولات و خدمات جدیدتر، بروزتر و با کیفیت‌تر پیش‌رو هستند، از وضعیت بهتری برخوردار خواهند بود.

۴- اهمیت و استراتژیک بودن صنعت

برخی از صنایع بورسی از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد کشورها برخوردارند. برای مثال در کشور ما بیشترین درآمد ارزی کشور، از دو صنعت پتروشیمی و تولید فولاد به دست می‌آید. لذا این صنایع به نوعی متعادل کننده تراز تجاری کشور هستند. همچنین صنعت خودروسازی به جهت ایجاد اشتغال بالا به صورت مستقیم و غیر مستقیم همواره مورد توجه دولت است. صنعت داروسازی نیز به جهت ارتباط مستقیم با بحث سلامت یکی دیگر از صنایع استراتژیک محسوب می‌شود.

بررسی جایگاه این صنایع و اهمیت آن‌ها برای دولت و همچنین اهمیتشان در وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور و بازار سرمایه، می‌تواند به پیش‌بینی دورنمای این صنایع کمک کند.

۵- نرخ رشد صنایع

برآیند ارزش بازار شرکت‌های حاضر در صنعت و همچنین مجموع سود ناخالص آن‌ها در بلند مدت، می‌تواند یکی دیگر از متغیرهای اساسی در تحلیل بنیادی صنایع باشد. هر چند که در بازه‌های زمانی مختلف ممکن است نوساناتی در این متغیرها رخ دهد، اما بررسی روند کلی آن‌ها کمک شایانی به سرمایه‌گذاران در جهت پیش‌بینی آینده این صنایع خواهد کرد. این بررسی‌ها می‌تواند به صورت مقایسه‌ای بین نرخ رشد صنعت مورد نظر و وضعیت کلی اقتصاد، و یا بین نرخ رشد آن صنعت و دیگر صنایع، و همچنین مقایسه شتاب رشد آن‌ها صورت گیرد.

۶- میزان سرمایه‌گذاری کلان

هر چه قدر حجم سرمایه‌گذاری و مبادلات در یک صنعت بیشتر باشد، نشان‌دهنده رونق آن صنعت و انتظار سودآوری بالا در آن است. در این خصوص روند سرمایه‌گذاری کلان بخش دولتی و خصوصی در صنایع مختلف می‌تواند جهت‌گیری سرمایه‌های هوشمند را به سرمایه‌گذاران بازار سرمایه نشان دهد. لذا ورود حجم سرمایه و نقدینگی  به صنایع مختلف و سرمایه‌گذاری‌‌های کلان بخش دولتی و خصوصی نشان‌دهنده رشد یک صنعت در میان‌مدت و بلندمدت خواهد بود.

۷- چرخه حیات

در بخش‌های مختلف در مورد چرخه‌ حیات شرکت‌ها صحبت کردیم. این چرخه را می‌توان برای صنایع مختلف نیز در نظر گرفت. این که یک صنعت در کدام یک از مراحل معرفی، رشد، بلوغ یا افول خود قرار دارد، برای سرمایه‌گذاری بر روی آن صنعت بسیار مهم است.

۸- رشد تکنولوژی و فناوری

هر کدام از صنایع بورسی همواره در حال تغییر و به‌ روز رسانی تکنولوژی‌های مرتبط با ساخت محصولات و یا تجهیزات مورد استفاده هستند. البته سرعت این تحوالات در همه صنایع یکسان نیست. هرچقدر که یک صنعت دورنمای بهتری از نظر رشد تکنولوژی و فناوری‌های مرتبط داشته باشد، قابلیت توسعه‌یابی بیشتری خواهد داشت.

برای مثال صنعت رایانه نسبت به صنایع کانی‌های فلزی و غیرفلزی از سرعت تغییر و تحول بیشتری برخوردار است. البته که میزان تطبیق‌پذیری این شرکت‌ها و احتمال جا ماندن از برخی از این تحولات نیز می‌تواند به عنوان یک ریسک غیر سیستماتیک برای شرکت‌های مربوط به این حوزه در نظر گرفته شود.

۹- وضعیت صنایع بالادستی و پایین‌دستی

برای سرمایه‌گذاری در یک صنعت همواره باید وضعیت صنایع بالادستی یعنی تأمین‌کنندگان مواد اولیه و همچنین صنایع پایین دستی که مصرف‌کننده این تولیدات هستند را لحاظ کرد. برای مثال صنعت فولادسازی را در نظر بگیرید:

شرکت‌های تولید کننده سنگ‌آهن (در گروه کانی‌های فلزی) وظیفه تأمین مواد اولیه برای این صنعت را برعهده دارند. طبیعی است که هرگونه تغییرات در قیمت‌ سنگ‌آهن به عنوان ماده اولیه تولید فولاد، می‌تواند بر قیمت نهایی محصولات فولادی و میزان سودآوری شرکت‌های فولادسازی اثر مثبت یا منفی داشته باشد. همچنین رونق و یا رکود در صنایع پایین‌دستی مثل خودروسازی و انبوه‌سازی (ساختمانی) می‌تواند بر مقدار تولید و فروش و نهایتا وضعیت سودآوری شرکت‌های این صنعت اساسی تأثیرگذار باشد.

۱۰- عرضه و تقاضا برای سهام شرکت‌ها

شاید اصلی‌ترین و مهمترین عامل کسب سود و بازدهی مناسب در بازار سرمایه شناسایی وضعیت عرضه و تقاضا در بازار باشد. در واقع تمامی عوامل و متغیرهای قبلی نهایتا بر روی عرضه و تقاضا برای سرمایه‌گذاری روی شرکت‌های یک صنعت تأثیر می‌گذارد. هر چه تقاضا برای سرمایه‌گذاری بر روی یک صنعت و سهام شرکت‌های آن بیشتر باشد، قیمت سهام شرکت‌های آن صنعت افزایش یافته و اگر عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد، قیمت‌ها کاهش خواهند یافت. در واقع عرضه و تقاضا به ما نشان می‌دهد که صنعت مورد نظر با اقبال خریداران همراه هست یا نه!

ده عامل موثر در تحلیل صنایع بورسی

ده عامل موثر در تحلیل صنایع بورسی

چند راهکار ساده

همان طور که می‌دانید بررسی عوامل بنیادی و به طور کلی تحلیل بنیادی نیازمند دید تحلیلگرانه، موشکافانه و اختصاص انرژی و زمان کافی است. در برخی مواقع حتی ممکن است بعد از صرف زمان و بررسی همه جانبه یک صنعت، تحلیلگر به این نتیجه برسد که سرمایه‌گذاری در آن صنعت نتیجه بخش نبوده و بازدهی مناسبی نخواهد داشت! تمامی این موارد باعث می‌شود که تحلیلگران به دنبال سریع‌ترین روش‌ها برای جمع‌بندی موارد بنیادی ذکر شده باشند.

هر چند همیشه توصیه می‌کنیم که شما نیز زمان کافی را برای بررسی بنیادی صنایع بورسی و سهام موجود در بازار اختصاص دهید تا ریسک سرمایه‌گذاری خود را به حداقل برسانید، اما برای راحتی کار شما، در ادامه مهمترین عوامل تعیین کننده مطلوب بودن سرمایه‌گذاری بر روی یک صنعت خاص را برای شما به اختصار فهرست کرده‌ایم. در صورتی که یک صنعت از همه یا چند مورد از ویژگی‌های زیر برخودار باشد، می‌توان آینده خوبی را به لحاظ بنیادی برای آن متصور بود.

  • وابستگی پایین به مواد اولیه خارجی و در نتیجه کم بودن نیاز به ارز
  • روند رو به رشد تقاضای داخلی و جهانی برای محصولات
  • ثبات در تقاضا برای محصولات (صنایعی که کالاهای مصرفی دارند مثل غذایی و دارویی)
  • برخورداری از مزایای ویژه (مثل مواد اولیه ارزان، دسترسی راحت به مواد اولیه، نزدیکی به بازار فروش، انحصاری بودن و …) نسبت به شرکت‌های مشابه داخلی و خارجی
  • محدود بودن کالاها یا خدمات جانشین
  • استراتژیک بودن محصولات تولیدی برای کشور

تحلیل بنیادی صنایع بورسی

چکیده مطلب:

در این مقاله و در ادامه مقالات تحلیل بنیادی به بررسی عوامل موثر بر تحلیل بنیادی صنایع بورسی پرداختیم. لازم است بدانید که یکی از روش‌های تحلیل بازار سرمایه رویکرد کل به جزء است. یعنی سرمایه‌گذار می‌بایست ابتدا وضعیت کلی بازار را تحلیل کرده و سپس به بررسی صنایع مختلف بپردازد. پس از پیدا کردن صنایع مناسب و با چشم‌انداز روشن برای سرمایه‌گذاری، نوبت به یافتن سهام شرکت‌های با پتانیسیل بالا خواهد رسید. از این رو آگاهی از عوامل موثر بر تحلیل بنیادی صنایع بورسی بسیار مهم است. در مقالات آینده به تدریج به معرفی صنایع مختلف حاضر در بورس اوراق بهادار و همچنین سایر مفاهیم اساسی و کاربردی تحلیل بنیادی خواهیم پرداخت.

نظرات این مطلب

امیرحسین ادیب نیا

با رویکردی موثر در این فضا حضور دارم.
امیدوارم حال و انرژیِ خوب، در زندگیِ من و تو جریان یابد.

۲۵ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

امیرحسین ادیب نیا

با رویکردی موثر در این فضا حضور دارم.
امیدوارم حال و انرژیِ خوب، در زندگیِ من و تو جریان یابد.